با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Corresponding

ˌkɔːrəˈspɑːn- / / ˌkɑː- ˌkɒrəˈspɒndɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    corresponded
  • شکل سوم:

    corresponded
  • سوم‌شخص مفرد:

    corresponds

معنی

adjective C2
مطابق، مشابه، مربوط، مربوطه، نظیر، همانند، شبیه، برابر، متناظر، قرینه، هم‌خوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corresponding

  1. adjective equivalent, matching
    Synonyms: agnate, akin, alike, analogous, answering, comparable, complementary, consonant, correlative, correspondent, coterminus, identical, interrelated, kin, kindred, like, parallel, reciprocal, similar, synonymous, undifferentiated
    Antonyms: differing, disparaging, dissimilar, mismatched, unlike

ارجاع به لغت corresponding

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corresponding» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corresponding

لغات نزدیک corresponding

پیشنهاد بهبود معانی