با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Similar

ˈsɪmələr ˈsɪmlə / / ˈsɪmɪlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more similar
  • صفت عالی:

    most similar

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
مانند، شبیه، مطابق، همانند، مشابه، یکسان، همسان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- to be similar
- شباهت داشتن، همانند بودن
- He was advised not to drink whiskey and other similar drinks.
- به او توصیه شده بود از آشامیدن ویسکی و سایر مشروبات مشابه خودداری کند.
- We have similar tastes.
- سلیقه‌های ما یک‌جور است.
- Those two sisters look similar but they are not exactly alike.
- آن دو خواهر شبیه هستند؛ ولی کاملاً مثل هم نیستند.
- When wages went up, there was a similar rise in the price of food.
- وقتی مزدها بالا رفتند قیمت خوراک هم به‌طور مشابه بالا رفت.
- Similar triangles have equal angles.
- مثلث‌های همدیس دارای زوایای برابر هستند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد similar

  1. adjective very much alike
    Synonyms: agnate, akin, allied, analogous, coincident, coincidental, coinciding, collateral, companion, comparable, complementary, congruent, congruous, consonant, consubstantial, correlative, corresponding, homogeneous, identical, in agreement, kin, kindred, like, matching, much the same, parallel, reciprocal, related, resembling, same, twin, uniform
    Antonyms: alien, different, dissimilar, opposite, unalike, unlike

لغات هم‌خانواده similar

ارجاع به لغت similar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «similar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/similar

لغات نزدیک similar

پیشنهاد بهبود معانی