امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Similar

ˈsɪmələr ˈsɪmlə / / ˈsɪmɪlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more similar
  • صفت عالی:

    most similar

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
مانند، شبیه، مطابق، همانند، مشابه، یکسان، همسان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- to be similar
- شباهت داشتن، همانند بودن
- He was advised not to drink whiskey and other similar drinks.
- به او توصیه شده بود از آشامیدن ویسکی و سایر مشروبات مشابه خودداری کند.
- We have similar tastes.
- سلیقه‌های ما یک‌جور است.
- Those two sisters look similar but they are not exactly alike.
- آن دو خواهر شبیه هستند؛ ولی کاملاً مثل هم نیستند.
- When wages went up, there was a similar rise in the price of food.
- وقتی مزدها بالا رفتند قیمت خوراک هم به‌طور مشابه بالا رفت.
- Similar triangles have equal angles.
- مثلث‌های همدیس دارای زوایای برابر هستند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد similar

  1. adjective very much alike
    Synonyms:
    agnate akin allied analogous coincident coincidental coinciding collateral companion comparable complementary congruent congruous consonant consubstantial correlative corresponding homogeneous identical in agreement kin kindred like matching much the same parallel reciprocal related resembling same twin uniform
    Antonyms:
    alien different dissimilar opposite unalike unlike

لغات هم‌خانواده similar

  • adjective
    similar

ارجاع به لغت similar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «similar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/similar

لغات نزدیک similar

پیشنهاد بهبود معانی