یکسان، یکنواخت، همانچیز، همان، همان کار، همانجور، به همان اندازه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I eat the same food as you do.
من همان خوراکی را میخورم که تو میخوری.
the same day
همان روز
He repeated the same answer.
همان پاسخ پیشین را تکرار کرد.
He is the very same man who came last night.
این درست همان مردی است که دیشب هم آمد.
She has the same age as her husband.
او همسن شوهرش است.
I have the same taste as you do.
من با شما همسلیقه هستم.
Mother and daughter have the same black eyes.
مادر و دختر چشمان سیاه مشابه دارند.
The two projects are very much the same.
آن دو طرح تا حد زیادی شبیه به هم هستند.
We must not expect to be all happy in the same degree.
نباید انتظار داشته باشیم که همه به یک میزان دلشاد باشیم.
Iraj and I have the same kind of car.
اتومبیلهای ایرج و من یکجورند.
They are both in love with the same girl.
هر دو عاشق یک دختر هستند.
They are all in the same class.
آنها همه در یک کلاس هستند.
They are both the same to me.
هر دو برایم یکسان هستند.
Don't speak to me at the same time.
همزمان با من حرف نزنید.
1- همزمان، باهم
2- در عین حال، ضمنا
1- در همان زمان، در همان هنگام 2- بههرحال، با وجوداین، در عین حال
be of the same mind about something (or someone)
دربارهی چیزی (یا کسی) همعقیده بودن
عیناً یکجور، همان
1- همان آش و همان کاسه 2- چیز مکرر
در وضعیت ناخوشایند مشابهی بودن، همدرد بودن، شرایط نامطلوب یکسانی داشتن، گرفتار مشکلی مشترک بودن
دو جنبهی مختلف چیز بهخصوص
دارای عیوب و نواقص مشابه، از یک قماش
lightning never strikes twice in the same place
هیچ رویدادی به همان شکل سابق تکرار نمیشود
speak the same (or someone's) language
عقاید و سنتها (و غیرهی) مشترک داشتن، همزبان و همدل بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «same» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/same