آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Consistent

kənˈsɪstnt kənˈsɪstnt

صفت تفضیلی:

more consistent

صفت عالی:

most consistent

معنی consistent | جمله با consistent

adjective C2

(شخص) ثابت‌قدم، باثبات، راسخ، پابرجا، منطقی، اصولی، (رفتار، استدلال و غیره) محکم، استوار، منسجم، متین، یکدست، یکپارچه

consistent soil

خاک سفت و به‌هم‌چسبیده، کلوخ

Her consistent efforts led to impressive results.

تلاش‌های مداوم او به نتایج چشمگیری منجر شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The team's performance has been consistent throughout the season.

عملکرد این تیم در طول فصل باثبات بوده است.

The results were consistent across all tests conducted.

در تمام آزمایش‌های انجام‌شده نتایج یکسان بود.

The brand is known for its consistent quality.

این برند به دلیل کیفیت ثابت خود شناخته‌شده است.

adjective

سازگاری، دمساز، موافق، همساز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

His deeds were not consistent with his words.

کردار او با گفتارش جور در نمی‌آمد. (تناقض داشت)

a consistent style in painting

سبک نقاشی عاری از بی‌قاعدگی یا تناقض

noun

هم‌زیست، هم‌بود

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد consistent

سوال‌های رایج consistent

صفت تفضیلی consistent چی میشه؟

صفت تفضیلی consistent در زبان انگلیسی more consistent است.

صفت عالی consistent چی میشه؟

صفت عالی consistent در زبان انگلیسی most consistent است.

ارجاع به لغت consistent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consistent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consistent

لغات نزدیک consistent

پیشنهاد بهبود معانی