با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Incompatible

ˌɪnkəmˈpætəbl ˌɪnkəmˈpætəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more incompatible
  • صفت عالی:

    most incompatible

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ناسازگار، ناموافق، ناجور، نامناسب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- An incompatible couple that were always arguing.
- زن و شوهر ناسازگاری که مرتب با هم بحث می‌کردند.
- Their incompatibility was obvious.
- ناسازگاری آن‌ها آشکار بود.
- behavior that is incompatible with the dignity of teaching
- رفتاری که مغایر شان معلمی است
- incompatible colors
- رنگ‌های ناجور
- politically incompatible
- از نظر سیاسی ناسازگار
پزشکی غیرقابل‌کاربرد با یکدیگر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incompatible

  1. adjective antagonistic, contradictory
    Synonyms: adverse, antipathetic, antipodal, antithetical, clashing, conflicting, contrary, counter, disagreeing, discordant, discrepant, disparate, factious, inadmissible, inappropriate, incoherent, inconformable, incongruous, inconsistent, inconsonant, inconstant, irreconcilable, jarring, marching to a different drummer, mismatched, night and day, offbeat, opposed, opposite, poles apart, unadapted, uncongenial, unsuitable, unsuited, warring, whale of difference
    Antonyms: compatible, consonant, harmonious, loving, suited, well-matched

ارجاع به لغت incompatible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incompatible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incompatible

لغات نزدیک incompatible

پیشنهاد بهبود معانی