صفت تفضیلی:
more incompatibleصفت عالی:
most incompatibleناسازگار، ناموافق، ناجور، نامناسب
An incompatible couple that were always arguing.
زن و شوهر ناسازگاری که مرتب با هم بحث میکردند.
Their incompatibility was obvious.
ناسازگاری آنها آشکار بود.
behavior that is incompatible with the dignity of teaching
رفتاری که مغایر شان معلمی است
incompatible colors
رنگهای ناجور
politically incompatible
از نظر سیاسی ناسازگار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «incompatible» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incompatible