بهطور استثنایی، بهطور بیهمتا، بهطور غیرقابل قیاس، بهطور غیرقابل مقایسه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This beach is incomparably superior to the others on the island.
این ساحل بهطور غیرقابل قیاس برتر از سایر سواحل جزیره است.
"Portugal today is incomparably better than it was four years ago," Finance Minister Maria Luis Albuquerque told Parliament during the debate.
ماریا لوئیس آلبوکرک، وزیر دارایی، در این مناظره به اعضای پارلمان گفت: «وضعیت پرتغال امروز بهطور غیرقابل قیاس بهتر از چهار سال قبل است.»
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «incomparably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incomparably