آخرین به‌روزرسانی:

Warring

ˈwɔːrɪŋ ˈwɔːrɪŋ

گذشته‌ی ساده:

warred

شکل سوم:

warred

سوم‌شخص مفرد:

wars

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(کشورها یا گروه‌هایی از مردم که در حال جنگ با یکدیگر هستند) متخاصم

warring tribes

قبابل متخاصم

warring countries

کشورهای متخاصم

adjective

(دو یا چند نفر یا گروه و غیره) در تضاد با یکدیگر، دارای اختلاف نظر شدید، در ستیز، متعارض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

warring brothers and sisters

برادران و خواهران دارای اختلاف نظر شدید

warring interests

منافع متعارض

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد warring

  1. adjective engaged in war
    Synonyms:
    at war belligerent battling militant war-ridden
  1. verb fight, battle
    Synonyms:
    fighting battling combatting attacking clashing contending struggling contesting killing murdering shooting bombarding wrestling tilting mobilizing shelling duelling
    Antonyms:
    agreeing

لغات هم‌خانواده warring

ارجاع به لغت warring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «warring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/warring

لغات نزدیک warring

پیشنهاد بهبود معانی