فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Warring

ˈwɔːrɪŋ ˈwɔːrɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    warred
  • شکل سوم:

    warred
  • سوم شخص مفرد:

    wars

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    (کشورها یا گروه‌هایی از مردم که در حال جنگ با یکدیگر هستند) متخاصم
    • - warring tribes
    • - قبابل متخاصم
    • - warring countries
    • - کشورهای متخاصم
  • adjective
    (دو یا چند نفر یا گروه و غیره) در تضاد با یکدیگر، دارای اختلاف نظر شدید، در ستیز، متعارض
    • - warring brothers and sisters
    • - برادران و خواهران دارای اختلاف نظر شدید
    • - warring interests
    • - منافع متعارض
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد warring

  1. adjective Engaged in war
    Synonyms: belligerent, at war, battling, militant, war-ridden
  2. verb Fight, battle
    Synonyms: fighting, conflicting, struggling, contending, wrestling, murdering, tilting, mobilizing, battling, shooting, combatting, killing, shelling, bombarding, duelling, attacking, contesting, clashing
    Antonyms: agreeing

لغات هم‌خانواده warring

ارجاع به لغت warring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «warring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/warring

لغات نزدیک warring

پیشنهاد بهبود معانی