با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Warfare

ˈwɔːrfer ˈwɔːfeə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    warfares

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable C1
    جنگاوری، ستیز، جنگ، نزاع، زدو خورد، محاربه
    • - psychological warfare
    • - جنگ روانی
    • - chemical warfare
    • - جنگ شیمیایی
    • - diplomatic warfare
    • - مبارزه‌ی سیاسی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد warfare

  1. noun armed conflict
    Synonyms: armed struggle, arms, battle, blows, campaigning, clash, combat, competition, contest, counterinsurgency, discord, emulation, fighting, hostilities, military operation, passage of arms, rivalry, strategy, strife, striving, struggle, tug-of-war, war
    Antonyms: harmony, peace

لغات هم‌خانواده warfare

ارجاع به لغت warfare

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «warfare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/warfare

لغات نزدیک warfare

پیشنهاد بهبود معانی