گذشتهی ساده:
combattedشکل سوم:
combattedسومشخص مفرد:
combatsوجه وصفی حال:
combattingشکل جمع:
combatsپیکار، نبرد، زدوخورد، ستیز، حرب، مبارزه کردن، رزم، جنگیدن با
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The combat lasted two hours.
نبرد دو ساعت ادامه داشت.
combat area
منطقهی رزم
combat readiness
آمادگی رزمی
the combat against illiteracy
پیکار با بیسوادی
We must combat corruption.
ما باید برضد فساد پیکار کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «combat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/combat