Jackpot

ˈdʒækpɑːt ˈdʒækpɒt
آخرین به‌روزرسانی:
  • برنده تمام پول‌ها، جوایز رویهم انباشته
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jackpot

  1. noun bonanza
    Synonyms: find, winnings, reward, stakes, pot, pool, kitty, prize

Idioms

  • hit the jackpot

    1- (همه‌ی پول‌های انباشته‌شده را) بردن 2- بسیار موفق شدن، بالاترین جایزه (و غیره) را به دست آوردن

ارجاع به لغت jackpot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jackpot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jackpot

لغات نزدیک jackpot

پیشنهاد بهبود معانی