آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Fragmentary

ˈfræɡmənteri ˈfræɡməntri

توضیحات:

همچنین می‌توان از fragmental به‌جای fragmentary استفاده کرد.

معنی fragmentary | جمله با fragmentary

adjective formal

ناقص، ازهم‌گسیخته، پراکنده، جزئی، تکه‌تکه، پاره‌پاره، جزءجزء ، شکسته، ریز‌شده، جسته‌گریخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

fragmentary information

اطلاعات جسته‌گریخته

Her memory of the event was fragmentary and incomplete.

حافظه‌ی او از این اتفاق ناقص بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fragmentary

ارجاع به لغت fragmentary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fragmentary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fragmentary

لغات نزدیک fragmentary

پیشنهاد بهبود معانی