فروپاشی، تلاشی، داغانی، تکهتکهشدگی
(نظامی) چندپارگی، ضد نفر، گلوله افشان
کلمهی «fragmentation» در زبان انگلیسی به معنی «تجزیه»، «پراکندهسازی»، «خُرد شدن» یا «قطعهقطعه شدن» ترجمه میشود.
این واژه به فرایندی اشاره دارد که در آن یک چیز واحد، منسجم یا یکپارچه به بخشهای کوچکتر و جدا از هم تبدیل میشود. «Fragmentation» در حوزههای مختلف کاربرد دارد و بسته به زمینه، میتواند معنای فیزیکی، مفهومی، ساختاری یا مدیریتی داشته باشد.
در حوزهی علوم طبیعی و فیزیکی، «fragmentation» معمولاً به خرد شدن یک جسم، سنگ، ماده یا ساختار فیزیکی اشاره دارد. زمانی که یک شیء تحت فشار، ضربه یا فرسایش قرار میگیرد، ممکن است به قطعات کوچکتر تبدیل شود. این مفهوم در زمینشناسی، فیزیک و زیستشناسی بسیار رایج است. برای مثال، در زیستشناسی برخی موجودات میتوانند از طریق fragmentation (تجزیه و باززایی) تولیدمثل کنند؛ یعنی بدن به بخشهای کوچک تقسیم شود و هر بخش به یک موجود جدید تبدیل گردد.
در زبانشناسی و ادبیات، fragmentation میتواند به ساختار شکسته، غیرخطی یا تکهتکه در متن اشاره داشته باشد. گاهی نویسنده برای ایجاد حس سردرگمی، تنش، پراکندگی ذهنی یا نشان دادن حالتی روانی، متن را به بخشهای جدا و نامرتبط تقسیم میکند. چنین شکلی از نوشتار پیامهای احساسی یا مفهومی خاصی را منتقل میکند و در برخی سبکهای مدرن و پستمدرن بهطور گسترده دیده میشود.
در مدیریت، جامعهشناسی و کسبوکار، «fragmentation» اشاره به پراکنده شدن ساختارهای سازمانی، بازار، وظایف یا گروهها دارد. زمانی که یک مجموعه یکپارچگی خود را از دست میدهد و بخشهای مختلف آن بدون ارتباط مؤثر عمل میکنند، گفته میشود دچار fragmentation شده است. این وضعیت معمولاً منجر به کاهش هماهنگی، ضعف عملکرد، کاهش بهرهوری یا آشفتگی ارتباطی میشود. در بازارها نیز fragmentation زمانی رخ میدهد که مصرفکنندگان، شرکتها یا خدمات در گروههای کوچک و جدا از هم تقسیم شوند.
در دنیای فناوری و کامپیوتر، «fragmentation» مفهومی بسیار مهم است و به بههمریختگی یا پراکندگی دادهها در حافظه اشاره میکند. در فضای ذخیرهسازی، وقتی فایلها بهمرور زمان بهصورت قطعات جداگانه در نقاط مختلف حافظه ذخیره میشوند، دستگاه دچار fragmentation میشود و سرعت عملکرد کاهش مییابد. سیستمعاملها با تکنیکهایی مانند defragmentation تلاش میکنند فایلها را مجدداً مرتب و یکپارچه کنند تا کارایی حافظه افزایش یابد.
«fragmentation» واژهای گسترده و چندبُعدی است که در زمینههای مختلف مفاهیمی شبیه به «گسست»، «پراکندگی» یا «خرد شدن» را بیان میکند. این واژه معمولاً نشاندهندهی از دست رفتن یکپارچگی یا تبدیل یک واحد کامل به اجزای کوچکتر است. در بسیاری از حوزهها، کنترل، کاهش یا مدیریت fragmentation اهمیت بالایی دارد، زیرا تداوم آن میتواند منجر به اختلال، کاهش عملکرد یا از بین رفتن انسجام سیستم شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fragmentation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fragmentation