فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sketchy

ˈsketʃi ˈsketʃi

صفت تفضیلی:

sketchier

صفت عالی:

sketchiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

سردستی، از روی عجله، ناقص، سطحی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

His knowledge of geography is sketchy.

دانش او در جغرافی سطحی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sketchy

  1. adjective rough, incomplete
    Synonyms:
    imperfect incomplete defective faulty inadequate insufficient unfinished preliminary introductory superficial cursory perfunctory shallow vague slight crude coarse skimpy scrappy outline depthless uncritical
    Antonyms:
    complete full detailed finished

ارجاع به لغت sketchy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sketchy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sketchy

لغات نزدیک sketchy

پیشنهاد بهبود معانی