شکل جمع:
crudesصفت تفضیلی:
cruderصفت عالی:
crudestهمچنین میتوان در معنای سوم از crude oil به جای crude استفاده کرد.
ابتدایی، ساده، ناشیانه
crude woodwork
کاردستی چوبی ساده
The shirt had been crudely sewn together.
پیراهن ناشیانه دوخته شده بود.
مستهجن، گستاخانه، بیادبانه، خشن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the crude behavior of the students
رفتار بیادبانهی شاگردان
his crude management techniques
روش خشن مدیریت او
crude remarks
گفتههای گستاخانه
زمینشناسی نفت خام
the price of crude in the London market
قیمت نفت خام در بازار لندن
The price of crude has been steadily increasing.
قیمت نفت خام بهطور پیوسته درحال افزایش است.
خام، پالایشنشده، ناخالص
crude steel
پولاد خام
crude data
دادههای ناسره (خام)
crude birth rate
میزان خام زه و زاد (زاد و ولد)
آشکار، واضح، بدیهی
The crude behavior
رفتار واضح
crude reality
حقیقت آشکار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crude