آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Homemade

ˌhoʊmˈmeɪd ˌhəʊmˈmeɪd

معنی homemade | جمله با homemade

adjective

خانگی

homemade bread

نان خانگی

She brought a delicious homemade pie to the picnic.

او یک پای خوش‌مزه‌ی خانگی به پیک‌نیک آورد.

adjective

وطنی، داخلی، ساخت میهن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

homemade cars

اتومبیل‌های ساخت میهن

The store sells a variety of homemade soaps and candles.

در این فروشگاه انواع صابون و شمع‌های داخلی به فروش می‌رسد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد homemade

  1. adjective made in the home

ارجاع به لغت homemade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homemade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homemade

لغات نزدیک homemade

پیشنهاد بهبود معانی