فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Homemaker

ˈhoʊmˌmeɪkər ˈhəʊmˌmeɪkə ˈhəʊmˌmeɪkə

شکل جمع:

homemakers

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

خانه‌دار، اداره‌کننده خانه (زن یا مادر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

My mother was a great homemaker.

مادرم خانه‌دار فوق‌العاده‌ای بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد homemaker

  1. noun a wife who manages a household while her husband earns the family income
    Synonyms:
    housewife lady of the house woman of the house

ارجاع به لغت homemaker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «homemaker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/homemaker

لغات نزدیک homemaker

پیشنهاد بهبود معانی