گذشتهی ساده:
waitedشکل سوم:
waitedسومشخص مفرد:
waitsوجه وصفی حال:
waitingمخفف این لغت در حالت عامیانه W8 است.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پرسه زدن، در اطراف محل منتظرماندن، منتظر فرصت بودن
(انگلیس - درانتظار کسی) در خانه ماندن
(امریکا) 1- انتظار کسی یا چیزی را کشیدن، به امید کسی یا چیزی بودن 2- (سر میز رستوران و غیره) پیشخدمتی کردن 3- به دیدار(مافوق و غیره) رفتن 4- منتج شدن، ناشی شدن
(به انتظار پایان چیزی) صبرکردن
(به انتظار کسی یا چیزی ) بیدار ماندن، به بستر نرفتن
کمین کردن، خف کردن
(سرمیز خوراک) خدمت کردن، پیشخدمتی کردن
صبر کردن و در انتظار حوادث بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wait» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wait