با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Go Ahead

ˈɡoʊəˈhed ɡəʊəˈhed
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): go-ahead

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb B1
    شروع کردن، آغاز کردن
    • - After months of planning, we finally decided to go ahead with the construction of our new building.
    • - پس از ماه‌ها برنامه‌ریزی، بالاخره تصمیم گرفتیم که ساخت ساختمان جدید خود را شروع کنیم.
    • - The team decided to go ahead with the project, despite the potential challenges.
    • - تیم تصمیم گرفت علی‌رغم چالش‌های احتمالی، پروژه را آغاز کند.
  • phrasal verb informal
    بفرمایید (در مفهوم اجازه دادن برای شروع انجام کاری)
    • - When my friend asked if she could borrow my car, I replied, "Sure, go ahead."
    • - وقتی دوستم پرسید که آیا می‌تواند ماشین من را قرض بگیرد، من پاسخ دادم: «حتما، بفرما.»
    • - When my sister asked if she could have the last slice of pizza, I smiled and said, "Sure, go ahead."
    • - وقتی خواهرم پرسید که آیا می‌تواند آخرین تکه‌ی پیتزا را بخورد، لبخندی زدم و گفتم: «حتماً، بفرما.»
  • phrasal verb
    انجام شدن، اتفاق افتادن، رخ دادن، برگزار شدن
    • - Despite the rainy weather, the outdoor concert will go ahead as planned.
    • - علی‌رغم هوای بارانی، کنسرت در فضای باز طبق برنامه برگزار می‌شود.
    • - The symposium is now going ahead as planned.
    • - هم‌اکنون این سمپوزیوم طبق برنامه انجام می‌شود.
  • noun
    اجازه، مجوز، چراغ سبز (برای انجام کاری)
    • - The committee finally gave the go-ahead for the construction of the new building.
    • - این کمیته در نهایت مجوز ساخت ساختمان جدید را صادر کرد.
    • - After months of negotiations, the company received the go-ahead to start production.
    • - پس از ماه‌ها مذاکره، این شرکت اجازه‌ی شروع تولید را دریافت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد go ahead

  1. phrasal verb proceed
    Synonyms: advance, begin, continue, dash ahead, edge forward, go forward, go on, move on, progress, shoot ahead
    Antonyms: cease, discontinue, finish, halt, stop

ارجاع به لغت go ahead

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «go ahead» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/go-ahead-2

لغات نزدیک go ahead

پیشنهاد بهبود معانی