شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): go-ahead
شروع کردن، آغاز کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
After months of planning, we finally decided to go ahead with the construction of our new building.
پس از ماهها برنامهریزی، بالاخره تصمیم گرفتیم که ساخت ساختمان جدید خود را شروع کنیم.
The team decided to go ahead with the project, despite the potential challenges.
تیم تصمیم گرفت علیرغم چالشهای احتمالی، پروژه را آغاز کند.
بفرمایید (در مفهوم اجازه دادن برای شروع انجام کاری)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When my friend asked if she could borrow my car, I replied, "Sure, go ahead."
وقتی دوستم پرسید که آیا میتواند ماشین من را قرض بگیرد، من پاسخ دادم: «حتما، بفرما.»
When my sister asked if she could have the last slice of pizza, I smiled and said, "Sure, go ahead."
وقتی خواهرم پرسید که آیا میتواند آخرین تکهی پیتزا را بخورد، لبخندی زدم و گفتم: «حتماً، بفرما.»
انجام شدن، اتفاق افتادن، رخ دادن، برگزار شدن
Despite the rainy weather, the outdoor concert will go ahead as planned.
علیرغم هوای بارانی، کنسرت در فضای باز طبق برنامه برگزار میشود.
The symposium is now going ahead as planned.
هماکنون این سمپوزیوم طبق برنامه انجام میشود.
اجازه، مجوز، چراغ سبز (برای انجام کاری)
The committee finally gave the go-ahead for the construction of the new building.
این کمیته در نهایت مجوز ساخت ساختمان جدید را صادر کرد.
After months of negotiations, the company received the go-ahead to start production.
پس از ماهها مذاکره، این شرکت اجازهی شروع تولید را دریافت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «go ahead» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-ahead-2