سر جای خود ماندن، موقعیت خود را حفظ کردن، در جای خود ایستادن و تکان نخوردن، جم نخوردن
We were told to sit tight while the technicians fixed the power outage.
به ما گفتند که سر جای خود بنشینیم تا تکنسینها قطعی برق را رفع کنند.
When the lights went out, we all agreed to sit tight and wait for help.
وقتی چراغها خاموش شدند، همگی توافق کردیم که از جای خود جم نخوریم و منتظر کمک باشیم.
صبوری کردن، دندان روی جگر گذاشتن، دست روی دست گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I know it’s frustrating, but just sit tight; everything will be sorted out soon.
میدانم که خستهکننده است، اما صبوری کن؛ همهچیز بهزودی مرتب خواهد شد.
It's best to sit tight for now and see how the situation unfolds.
بهترین کار این است که دندان روی جگر بگذاریم و ببینیم که اوضاع چگونه پیش میرود.
انگلیسی بریتانیایی (از تغییر نظر و یا اقدام به عمل) امتناع کردن، اجتناب ورزیدن
Despite the pressure from her friends, she decided to sit tight and stick to her original plan.
علیرغم فشار دوستانش، او تصمیم گرفت که نظر خود را تغییر ندهد و به برنامهی اصلیاش پایبند بماند.
The team chose to sit tight on their strategy, believing it would pay off in the long run.
اعضای تیم از تغییر استراتژی خود اجتناب کردند، آنها باور داشتند که این استراتژی در درازمدت جواب خواهد داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sit tight» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sit-tight