امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stand By

American: ˈstændˈbaɪ British: stændbaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    stood by
  • شکل سوم:

    stood by

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2
(در شرایط سخت) پای کسی ایستادن، وفادار ماندن، کنار کسی بودن، پشتیبانی کردن، حمایت کردن، پشت کسی بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- I will stand by you no matter what happens.
- هر اتفاقی بیفتد، کنار تو خواهم ماند.
- He promised to stand by his friends in tough times.
- او عهد بست که در روزهای سخت پشتیبان دوستانش باشد.
- He decided to stand by his partner during the difficult times.
- او تصمیم گرفت که در این روزهای سخت پای شریک زندگی خود بایستد.
phrasal verb
آماده بودن، گوش‌به‌زنگ بودن، آماده‌باش بودن، حاضر بودن، آماده‌به‌کار بودن
- Everyone should stand by for the ceremony.
- همه باید برای مراسم آماده باشند.
- We need to stand by for potential changes in the schedule.
- ما باید نسبت‌به تغییرات احتمالی برنامه گوش‌به‌زنگ باشیم.
phrasal verb
دست روی دست گذاشتن، بیکار نشستن، هیچ اقدامی نکردن، به کاری دست نزدن
- She couldn't just stand by and watch the injustice unfold before her eyes.
- او نمی‌توانست بی‌عدالتی را در جلوی چشمانش ببیند و دست روی دست بگذارد.
- He felt guilty for standing by while his friend was bullied.
- او احساس گناه می‌کرد از اینکه دوستش مورد زورگویی واقع شده بود اما او هیچ اقدامی نکرده بود.
phrasal verb
پای چیزی ایستادن، سر موضع خود ماندن، پایبند بودن، پا پس نکشیدن، ثابت‌قدم ماندن، پافشاری کردن
- He promised to stand by his principles, even under pressure.
- او پیمان بست که حتی تحت فشار هم به اصول خود پایبند بماند.
- They decided to stand by their decision despite the criticism.
- آن‌ها تصمیم گرفتند که علی‌رغم انتقادات پای تصمیم خود بایستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stand by

  1. phrasal verb Wait in expectation of some event; to make ready
  1. phrasal verb Remain loyal or faithful to
  1. phrasal verb Support; to continue to support despite things being bad
  1. phrasal verb Do nothing. To be inactive in a situation
  1. phrasal verb Be ready to provide assistance if required
  1. phrasal verb Wait; to stop pursuing or fighting

ارجاع به لغت stand by

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stand by» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stand-by

لغات نزدیک stand by

پیشنهاد بهبود معانی