گذشتهی ساده:
stood byشکل سوم:
stood by(در شرایط سخت) پای کسی ایستادن، وفادار ماندن، کنار کسی بودن، پشتیبانی کردن، حمایت کردن، پشت کسی بودن
I will stand by you no matter what happens.
هر اتفاقی بیفتد، کنار تو خواهم ماند.
He promised to stand by his friends in tough times.
او عهد بست که در روزهای سخت پشتیبان دوستانش باشد.
He decided to stand by his partner during the difficult times.
او تصمیم گرفت که در این روزهای سخت پای شریک زندگی خود بایستد.
آماده بودن، گوشبهزنگ بودن، آمادهباش بودن، حاضر بودن، آمادهبهکار بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Everyone should stand by for the ceremony.
همه باید برای مراسم آماده باشند.
We need to stand by for potential changes in the schedule.
ما باید نسبتبه تغییرات احتمالی برنامه گوشبهزنگ باشیم.
دست روی دست گذاشتن، بیکار نشستن، هیچ اقدامی نکردن، به کاری دست نزدن
She couldn't just stand by and watch the injustice unfold before her eyes.
او نمیتوانست بیعدالتی را در جلوی چشمانش ببیند و دست روی دست بگذارد.
He felt guilty for standing by while his friend was bullied.
او احساس گناه میکرد از اینکه دوستش مورد زورگویی واقع شده بود اما او هیچ اقدامی نکرده بود.
پای چیزی ایستادن، سر موضع خود ماندن، پایبند بودن، پا پس نکشیدن، ثابتقدم ماندن، پافشاری کردن
He promised to stand by his principles, even under pressure.
او پیمان بست که حتی تحت فشار هم به اصول خود پایبند بماند.
They decided to stand by their decision despite the criticism.
آنها تصمیم گرفتند که علیرغم انتقادات پای تصمیم خود بایستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stand by» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stand-by