با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Either

    ˈiːðər ˈaɪðə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B1
    (درمورد دو چیز یا دو کس) یکی از، یا این... یا آن...، (در جمله‌ی منفی) هیچ‌یک از، هیچ‌کدام از، نه این... نه آن...

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - Either day would suit me.
    - یکی از این دو روز برای من مناسب است.
    - I don't like either book.
    - نه این کتاب را دوست دارم نه آن کتاب را، هیچ‌کدام از کتاب‌ها را دوست ندارم.
    adjective
    هر دو، هم این... هم آن...، هر یک از دو
    pronoun
    یکی، یا این یا آن، هریک، هرکدام، (در جمله‌ی منفی) هیچ‌یک، نه این نه آن، هیچ‌کدام
    - either one
    - هریک، هرکدام، یکی
    conjunction
    آن هم، هم، تازه
    adverb
    (در جمله‌ی منفی) آن هم، هم، تازه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد either

    1. pronoun one or the other
      Synonyms: one, this one, either/or, each of two, one of two

    ارجاع به لغت either

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «either» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/either

    لغات نزدیک either

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی