با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wait For

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
منتظر بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
phrasal verb
انتظار کشیدن
phrasal verb
صبر کردن
phrasal verb
منتظر کسی ماندن
phrasal verb
خدمت کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wait for

  1. phrasal verb Wait until the specified event occurs
  2. phrasal verb Await the arrival of
  3. phrasal verb Wait for an event
  4. phrasal verb Wait for a person to do something
  5. phrasal verb Serve someone

ارجاع به لغت wait for

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wait for» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wait-for

لغات نزدیک wait for

پیشنهاد بهبود معانی