آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Act Up

ˈæktˈəp æktʌp

معنی act up | جمله با act up

phrasal verb

خودسری کردن، سرکش بودن، مشکل‌ساز بودن

The children were acting up.

بچه‌ها خودسر بودند.

He sometimes likes to act up in class.

او گاهی‌وقت‌ها دوست دارد در کلاس سرکش باشد.

phrasal verb

(ماشین یا قسمتی از بدن) به‌درستی عمل نکردن، (عامیانه) ریپ زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

My car always acts up in cold weather.

ماشینم همیشه در هوای سرد به‌درستی عمل نمی‌کند.

My car is acting up again - I don't know what's wrong with it.

ماشینم دوباره ریپ می‌زنه. نمی‌دونم چه مرگشه.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد act up

  1. phrasal verb misbehave, cause trouble
    Synonyms:
    misbehave act out cause trouble carry on rebel raise hell sow one’s wild oats
  1. verb to malfunction
    Synonyms:
    malfunction fail break down not work break stall jam stop running conk out go on the blink function improperly
    Antonyms:
    function properly
  1. verb misbehave badly
    Synonyms:
    misbehave behave badly be bad act out make trouble carry on be out of line fool around horseplay show off rebel set a bad example
    Antonyms:

ارجاع به لغت act up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «act up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/act-up

لغات نزدیک act up

پیشنهاد بهبود معانی