گذشتهی ساده:
showed offشکل سوم:
shown offسومشخص مفرد:
shows offوجه وصفی حال:
showing offشکل جمع:
show-offsشکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): show-off
همچنین میتوان از showed off بهجای shown off استفاده کرد.
پز دادن، فخر فروختن، جولان دادن
He loved to show off his new sports car.
او دوست داشت با ماشین اسپرت جدیدش فخر بفروشد.
It's frustrating when he shows off his wealth in front of those who can’t afford it.
وقتی با ثروتش در مقابل کسانی که توانایی مالی ندارند پز دهد، عصبانیکننده است.
جلب توجه کردن، نمایش دادن، خودنمایی کردن، در معرض دید دیگران قرار دادن، به رخ کشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They tend to show off their fancy gadgets during brunch.
آنها دوست دارند که وسایل فانتزی خود را هنگام چاشت به رخ بکشند.
He couldn’t help but show off his artwork at the exhibition.
او نمیتوانست آثار هنری خود را در نمایشگاه در معرض دید دیگران قرار ندهد.
(فرد) خودنما، پزدهنده
No one likes a show-off who constantly steals the spotlight.
هیچکس از فرد خودنمایی که دائماً مرکز توجه را میخواهد، خوشش نمیآید.
That show-off thinks he's the best player on the team.
این فرد پزدهنده فکر میکند که او بهترین بازیکن تیم است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «show off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/show-off-2