امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spread Out

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb B2
پخش شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
phrasal verb
پخش کردن، پراکنده کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spread out

  1. phrasal verb Become further apart, cause to come apart
  1. phrasal verb Place items further apart

ارجاع به لغت spread out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spread out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spread-out

لغات نزدیک spread out

پیشنهاد بهبود معانی