با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Spread-eagle

    ˌiːɡəl ˈspredˈiːɡl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    verb - transitive verb - intransitive adjective
    به‌شکل عقاب گسترده‌بال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    verb - transitive verb - intransitive adjective
    (آمریکا - عامیانه) میهن‌پرست افراطی
    verb - transitive verb - intransitive adjective
    با دست‌های باز خواباندن (برای مثال برای تازیانه زدن)
    verb - transitive verb - intransitive adjective
    (اسکی روی یخ یاشیرجه) با دست‌های باز حرکت یا جهش کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد spread-eagle

    1. verb To sit or lie with the limbs spread out awkwardly
      Synonyms: drape, loll, spreadeagle, sprawl, straddle, rout

    ارجاع به لغت spread-eagle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «spread-eagle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spread-eagle

    لغات نزدیک spread-eagle

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی