گذشتهی ساده:
drapedشکل سوم:
drapedسومشخص مفرد:
drapesوجه وصفی حال:
drapingشکل جمع:
drapesبا پارچه پوشانیدن، با پارچه مزین کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The buildings were draped in colorful flags.
ساختمانها را با پرچمهای رنگارنگ آذین بسته بودند.
A black cloth was draped over the coffin.
روی تابوت پارچهی سیاه انداخته بودند.
This silk drapes beautifully.
این پارچهی ابریشمی خوب آویخته و چیندار میشود.
My mother used to wash the drapes twice a year.
مادرم سالی دوبار پردهها را میشست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drape» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drape