فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Drape

dreɪp dreɪp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    draped
  • شکل سوم:

    draped
  • سوم شخص مفرد:

    drapes
  • وجه وصفی حال:

    draping
  • شکل جمع:

    drapes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive
    با پارچه پوشانیدن، با پارچه مزین کردن
    • - The buildings were draped in colorful flags.
    • - ساختمان‌ها را با پرچم‌های رنگارنگ آذین بسته بودند.
    • - A black cloth was draped over the coffin.
    • - روی تابوت پارچه‌ی سیاه انداخته بودند.
    • - This silk drapes beautifully.
    • - این پارچه‌ی ابریشمی خوب آویخته و چین‌دار می‌شود.
    • - My mother used to wash the drapes twice a year.
    • - مادرم سالی دوبار پرده‌ها را می‌شست.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد drape

  1. verb hang over, adorn
    Synonyms: array, cloak, clothe, cover, dangle, display, don, dress, droop, drop, enclose, enswathe, envelop, enwrap, fold, hang, lean over, let fall, line, model, roll, sprawl, spread, spread-eagle, suspend, swathe, wrap
    Antonyms: undrape

ارجاع به لغت drape

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drape» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drape

لغات نزدیک drape

پیشنهاد بهبود معانی