گذشتهی ساده:
cladشکل سوم:
cladسومشخص مفرد:
clothesوجه وصفی حال:
clothingپوشاندن، آراستن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They were both clothed in white.
هر دو (لباس) سپید پوشیده بودند.
They are better fed and better clothed than ever before.
آنان از همیشه بهتر خوراک میخورند و لباس میپوشند.
The hill was clothed in snow.
تپه از برف پوشیده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clothe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clothe