شکل جمع:
breechesشلوار، شلوار کوتاه، شلوارک
the actor's tight-fitting breeches
شلوارک تنگ بازیگر
The tailor measured him for a new pair of breeches.
خیاط برای دوختن یک شلوارک جدید اندازههای او را گرفت.
پزشکی زایمان بریچ، جنینی که به جای سرش نشیمنگاهش در انتهای کانال زایمان قرار میگیرد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ته تفنگ، ته توپ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «breech» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breech