امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Breech

briːtʃ briːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    breeches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural
شلوار، شلوار کوتاه، شلوارک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the actor's tight-fitting breeches
- شلوارک تنگ بازیگر
- The tailor measured him for a new pair of breeches.
- خیاط برای دوختن یک شلوارک جدید اندازه‌های او را گرفت.
noun countable uncountable
پزشکی زایمان بریچ، جنینی که به جای سرش نشیمنگاهش در انتهای کانال زایمان قرار می‌گیرد link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده
noun countable
کالبدشناسی کفل، کپل، نشیمن، سرین link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده
noun countable
ته تفنگ، ته توپ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breech

  1. noun Opening in the rear of the barrel of a gun where bullets can be loaded
    Synonyms:
    rear of barrel rear of tube

ارجاع به لغت breech

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breech» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breech

لغات نزدیک breech

پیشنهاد بهبود معانی