شکل جمع:
vestsهمچنین میتوان از weskit به جای vest استفاده کرد.
انگلیسی بریتانیایی پوشاک زیرپوش، زیرپیراهنی، رکابی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I put on a vest under my shirt for extra warmth during the winter months.
برای گرمای بیشتر در ماههای زمستان زیرپوشی زیر پیراهنم میپوشم.
wool vest
رکابی پشمی
انگلیسی آمریکایی پوشاک جلیقه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He wore a black vest over his white dress shirt for the formal event.
او برای این مراسم رسمی جلیقهی مشکی روی پیراهن لباس سفید خود پوشید.
The waiter's vest was adorned with small pins and badges.
جلیقهی پیشخدمت با سنجاق و نشانهای کوچک تزیین شده بود.
واگذار کردن، اعطا کردن، محول کردن، سپردن، تفویض کردن، واگذار شدن، اعطا شدن، محول شدن، تفویض شدن
In the UK, sovereignty is vested in Parliament.
در بریتانیا، حاکمیت به پارلمان واگذار شده است.
Each of the governors is vested with extraordinary power.
هر یک از استانداران دارای قدرت فوقالعاده است.
by the authority vested in me...
بنا به اختیاراتی که به من داده شده است...
After his death the ownership will vest in his son.
پس از فوت او مالکیت به پسرش محول خواهد شد.
قدیمی به تن کردن، پوشیدن، ملبس شدن (لباس رسمی)
The priest will vest himself in his ceremonial robes before performing the religious ceremony.
کشیش قبل از انجام مراسم مذهبی خود را به لباس تشریفاتی ملبس میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vest