آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ مرداد ۱۴۰۳

    Turn Out

    ˈtɜːrnˈaʊt tɜːnaʊt

    گذشته‌ی ساده:

    turned out

    شکل سوم:

    turned out

    سوم‌شخص مفرد:

    turns out

    وجه وصفی حال:

    turning out

    معنی turn out | جمله با turn out

    phrasal verb verb - intransitive B2

    انجامیدن، شدن، از آب درآمدن، معلوم شدن، پیش رفتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    I was worried that I wouldn't pass the exam, but it turned out that I got the highest score in the class.

    نگران بودم که نتوانم امتحان را پاس شوم اما بالاترین نمره‌ی کلاس را گرفتم.

    I thought I was going to hate the movie, but it turned out to be really entertaining.

    فکر می‌کردم قرار است از این فیلم بدم بیاید اما فیلم واقعا سرگرم‌کننده‌ای از آب درآمد.

    phrasal verb verb - intransitive B2

    حضور پیدا کردن، آمدن، حاضر شدن، شرکت کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Despite the rain, a lot of fans turned out for the concert.

    باوجود بارش باران، هواداران زیادی برای کنسرت حاضر شدند.

    I hope people will turn out for the charity fundraiser tomorrow.

    امیدوارم مردم فردا برای جمع‌آوری کمک‌های خیریه شرکت کنند.

    phrasal verb

    (با سرعت و در مقدار زیاد)‌ تولید کردن، بیرون دادن، برگزار کردن

    The factory can turn out thousands of toys each day.

    این کارخانه می‌تواند روزانه هزاران اسباب‌بازی تولید کند.

    The artist can turn out multiple paintings in just a few weeks.

    هنرمند می‌تواند چند نقاشی را در عرض چند هفته بیرون دهد.

    phrasal verb verb - transitive

    انگلیسی بریتانیایی خالی کردن، درآوردن، بیرون ریختن

    I turned out the box and found it filled with old photographs.

    جعبه را بیرون ریختم و دیدم پر از عکس‌های قدیمی است.

    We turned out the closet and discovered a hidden compartment.

    کمد را خالی کردیم و یک قسمت مخفی پیدا کردیم.

    phrasal verb verb - transitive

    بیرون کردن، اخراج کردن، مرخص کردن

    The board meeting turned out the CEO after the scandal broke.

    جلسه‌ی هیئت‌مدیره پس‌از افشای این رسوایی، مدیرعامل را اخراج کرد.

    The landlord decided to turn out the tenants due to repeated complaints.

    به‌دلیل شکایات مکرر، صاحب‌خانه تصمیم گرفت مستاجران را بیرون کند.

    phrasal verb verb - intransitive

    معلوم شدن، مشخص شدن، ثابت شدن

    The weather forecast predicted rain, but it turned out to be a sunny day.

    پیش‌بینی هواشناسی باران را پیش‌بینی کرده بود، اما معلوم شد که یک روز آفتابی است.

    The job interview seemed intimidating, but it turned out to be a great experience.

    مصاحبه‌ی شغلی ترسناک به نظر می‌رسید، اما مشخص شد که یک تجربه‌ی عالی است.

    phrasal verb verb - transitive

    (چراغ) خاموش کردن

    The lights in the room suddenly turned out when the storm knocked out the power.

    وقتی طوفان برق را قطع کرد، ناگهان چراغ‌های اتاق خاموش شدند.

    They forgot to turn out the lights before leaving the house.

    آن‌ها فراموش کردند قبل‌از خروج از خانه چراغ‌ها را خاموش کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد turn out

    1. verb equip; produce
      Synonyms:
      make produce manufacture build furnish fit equip outfit appoint arm dress clothe bear yield bring out put out fabricate process finish rig fit out accouter rig out
    1. verb get out of bed
      Synonyms:
      wake up wake get up arise rise emerge come show up appear uprise roll out rise and shine pile out
      Antonyms:
      sleep nap

    سوال‌های رایج turn out

    گذشته‌ی ساده turn out چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده turn out در زبان انگلیسی turned out است.

    شکل سوم turn out چی میشه؟

    شکل سوم turn out در زبان انگلیسی turned out است.

    وجه وصفی حال turn out چی میشه؟

    وجه وصفی حال turn out در زبان انگلیسی turning out است.

    سوم‌شخص مفرد turn out چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد turn out در زبان انگلیسی turns out است.

    ارجاع به لغت turn out

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «turn out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turn-out

    لغات نزدیک turn out

    • - turn one's head
    • - turn one's heel
    • - turn out
    • - turn over
    • - turn over a new leaf
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.