گذشتهی ساده:
turned outشکل سوم:
turned outسومشخص مفرد:
turns outوجه وصفی حال:
turning outانجامیدن، شدن، از آب درآمدن، معلوم شدن، پیش رفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I was worried that I wouldn't pass the exam, but it turned out that I got the highest score in the class.
نگران بودم که نتوانم امتحان را پاس شوم اما بالاترین نمرهی کلاس را گرفتم.
I thought I was going to hate the movie, but it turned out to be really entertaining.
فکر میکردم قرار است از این فیلم بدم بیاید اما فیلم واقعا سرگرمکنندهای از آب درآمد.
حضور پیدا کردن، آمدن، حاضر شدن، شرکت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Despite the rain, a lot of fans turned out for the concert.
باوجود بارش باران، هواداران زیادی برای کنسرت حاضر شدند.
I hope people will turn out for the charity fundraiser tomorrow.
امیدوارم مردم فردا برای جمعآوری کمکهای خیریه شرکت کنند.
(با سرعت و در مقدار زیاد) تولید کردن، بیرون دادن، برگزار کردن
The factory can turn out thousands of toys each day.
این کارخانه میتواند روزانه هزاران اسباببازی تولید کند.
The artist can turn out multiple paintings in just a few weeks.
هنرمند میتواند چند نقاشی را در عرض چند هفته بیرون دهد.
انگلیسی بریتانیایی خالی کردن، درآوردن، بیرون ریختن
I turned out the box and found it filled with old photographs.
جعبه را بیرون ریختم و دیدم پر از عکسهای قدیمی است.
We turned out the closet and discovered a hidden compartment.
کمد را خالی کردیم و یک قسمت مخفی پیدا کردیم.
بیرون کردن، اخراج کردن، مرخص کردن
The board meeting turned out the CEO after the scandal broke.
جلسهی هیئتمدیره پساز افشای این رسوایی، مدیرعامل را اخراج کرد.
The landlord decided to turn out the tenants due to repeated complaints.
بهدلیل شکایات مکرر، صاحبخانه تصمیم گرفت مستاجران را بیرون کند.
معلوم شدن، مشخص شدن، ثابت شدن
The weather forecast predicted rain, but it turned out to be a sunny day.
پیشبینی هواشناسی باران را پیشبینی کرده بود، اما معلوم شد که یک روز آفتابی است.
The job interview seemed intimidating, but it turned out to be a great experience.
مصاحبهی شغلی ترسناک به نظر میرسید، اما مشخص شد که یک تجربهی عالی است.
(چراغ) خاموش کردن
The lights in the room suddenly turned out when the storm knocked out the power.
وقتی طوفان برق را قطع کرد، ناگهان چراغهای اتاق خاموش شدند.
They forgot to turn out the lights before leaving the house.
آنها فراموش کردند قبلاز خروج از خانه چراغها را خاموش کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «turn out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turn-out