آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Equip

ɪˈkwɪp ɪˈkwɪp

گذشته‌ی ساده:

equipped

شکل سوم:

equipped

سوم‌شخص مفرد:

equips

وجه وصفی حال:

equipping

معنی equip | جمله با equip

verb - transitive B2

مجهز کردن، تجهیز کردن، دارا کردن

The charity aims to equip underprivileged children with school supplies.

هدف این موسسه‌ی خیریه مجهز کردن کودکان بی‌بضاعت به وسایل مدرسه است.

a ship equipped with every modern means of navigation

کشتی دارای همه‌گونه وسایل ناوبری جدید

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a park equipped with three swimming pools

پارک دارای سه استخر شنا

troops equipped for battle

قشون‌های تجهیز‌شده برای نبرد

verb - transitive

آماده کردن، افزارمند کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He went back to school to equip himself for a career in teaching.

به مدرسه بازگشت تا خود را برای کار معلمی آماده کند.

I was young and not equipped to handle love and marriage.

جوان بودم و آماده‌ی پرداختن به عشق و ازدواج نبودم.

verb - transitive

ملبس کردن، جامه پوشاندن، لباس پوشاندن

equipped in the national dress of Scotland

ملبس به جامه‌ی ملی اسکاتلند

He equipped his garden with a variety of colorful plants.

او باغ خود را با انواع گیاهان رنگارنگ ملبس کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد equip

  1. verb make ready with supplies

لغات هم‌خانواده equip

  • verb - transitive
    equip

سوال‌های رایج equip

گذشته‌ی ساده equip چی میشه؟

گذشته‌ی ساده equip در زبان انگلیسی equipped است.

شکل سوم equip چی میشه؟

شکل سوم equip در زبان انگلیسی equipped است.

وجه وصفی حال equip چی میشه؟

وجه وصفی حال equip در زبان انگلیسی equipping است.

سوم‌شخص مفرد equip چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد equip در زبان انگلیسی equips است.

ارجاع به لغت equip

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «equip» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/equip

لغات نزدیک equip

پیشنهاد بهبود معانی