آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ دی ۱۴۰۳

    Dress

    dres dres

    گذشته‌ی ساده:

    dressed

    شکل سوم:

    dressed

    سوم‌شخص مفرد:

    dresses

    وجه وصفی حال:

    dressing

    شکل جمع:

    dresses

    معنی dress | جمله با dress

    verb - transitive A1

    لباس پوشاندن، آماده کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    Mehri dressed the child in a winter suit.

    مهری به بچه لباس زمستانی پوشاند.

    verb - transitive

    مزین کردن، آراستن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    to dress a store window

    ویترین مغازه را آراستن

    Shops are dressed up for Nowruz.

    مغازه‌ها برای نوروز آراسته شده‌اند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to dress a field

    مزرعه را آماده‌ی کشت کردن

    to dress the ranks

    نفرات را به صف کردن

    verb - transitive

    درست کردن موی سر

    I dressed my hair with the little chrysanthemums.

    موی سرم را با گلهای داودی کوچک آراستم.

    verb - transitive

    پانسمان کردن

    The nurses dressed the soldiers' wounds.

    پرستاران جراحات سربازان را پانسمان کردند.

    verb - intransitive

    لباس پوشیدن، جامه به تن کردن

    Mina was dressed in a black skirt and white blouse.

    مینا دامن سیاه و پیراهن سفید پوشیده بود.

    He dresses informally.

    او خودمانی لباس می‌پوشد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He dressed quickly.

    سریع لباش پوشید.

    He was all dressed up for the party.

    برای مهمانی حسابی شیک و پیک کرده بود.

    noun countable

    لباس، جامه، پیراهن

    dress, لباس، جامه، پیراهن

    formal dress

    جامه‌ی رسمی

    evening dress

    لباس شب

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    modern dresses

    لباس‌های مدل روز

    Parry was wearing a long dress.

    پری پیراهن بلندی پوشیده بود.

    adjective

    رسمی، آراسته، ملبس

    A dress occasion

    مهمانی (یا مناسبتی) که در آن لباس فاخر می‌پوشند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dress

    1. noun clothing; woman’s garment
      Synonyms:
      clothing apparel attire clothes outfit garb costume gown threads duds gear covering uniform suit frock skirt robe shift ensemble habit togs raiment things accouterment attirement habiliment toggery wardrobe guise vestment toga civvies sunday best evening clothes smock drape trappings muumuu dry goods
    1. verb put on clothing
      Synonyms:
      wear clothe don put on attire apparel cover outfit suit up clad robe garb array slip on slip into rig bundle up change decorate trim adorn costume spruce up turn out furbish fit out primp bedeck embellish ornament drape raiment deck
      Antonyms:
      undress disrobe unclothe bare lay bare
    1. verb physically prepare; groom
      Synonyms:
      arrange adjust fit set align straighten trim decorate groom make ready dispose comb do up ornament
      Antonyms:
      mess up disarray rumple wrinkle
    1. verb cover a wound
      Synonyms:
      treat bandage bind plaster heal attend give first aid cleanse sterilize sew up cauterize
      Antonyms:
      uncover open undress

    Phrasal verbs

    dress down

    سرزنش کردن، بازخواست کردن

    لباس راحت پوشیدن

    dress up

    لباس شیک پوشیدن، شیک و پیک کردن، پیراستن

    Collocations

    dress ship

    (کشتی را) پرچم آذین کردن، بر دکل‌ها و طناب‌ها پرچم آویختن

    Idioms

    dress one's droddums

    (اسکاتلند) کتک زدن

    لغات هم‌خانواده dress

    noun
    dress, dresser, dressing
    adjective
    dressed, dressy
    verb - transitive
    dress

    سوال‌های رایج dress

    معنی dress به فارسی چی میشه؟

    کلمه "dress" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که به طور کلی به پوشاک و لباس مربوط می‌شود. در ادامه، به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب در مورد این کلمه می‌پردازیم.

    معانی کلمه "dress":

    1. لباس (Noun): اصلی‌ترین معنی "dress" به لباس زنانه‌ای اشاره دارد که معمولاً از تنه تا پایین بدن را می‌پوشاند. این نوع لباس‌ها می‌توانند در طرح‌ها، رنگ‌ها و جنس‌های مختلف وجود داشته باشند و برای مناسبت‌های مختلف مانند میهمانی‌ها، عروسی‌ها و دیگر رویدادهای اجتماعی طراحی شوند.

    2. پوشاک (Noun): در معنای گسترده‌تر، "dress" می‌تواند به هر نوع پوشاکی اشاره کند که افراد بر تن می‌کنند. این شامل پیراهن، دامن، شلوار و سایر انواع لباس‌ها می‌شود.

    3. پوشاندن (Verb): علاوه بر معانی نامی، "dress" به عنوان فعل نیز به کار می‌رود و به عمل پوشاندن یا لباس پوشیدن اشاره دارد. به عنوان مثال، "She dressed quickly for the party" به معنای "او به سرعت برای مهمانی لباس پوشید" است.

    4. آرایش (Verb): به علاوه، "dress" می‌تواند به معنای آرایش کردن یا تزئین کردن چیزی نیز باشد. مثلاً "to dress a salad" به معنای چاشنی زدن به سالاد است.

    توضیحات و نکات جالب:

    - تاریخچه: تاریخچه لباس‌های زنانه به هزاران سال قبل برمی‌گردد. لباس‌های اولیه به صورت ساده و از جنس مواد طبیعی ساخته می‌شدند. با گذشت زمان، طراحی و مواد استفاده شده برای لباس‌ها پیچیده‌تر شد.

    - نوع شناسی: "dress" به انواع مختلفی تقسیم می‌شود، از جمله:

    - دراپ دمی (A-Line): که به شکل حرف "A" است و بر روی قسمت میانه بدن آزاد است.

    - دراپ دمی (Ball Gown): که معمولاً برای مراسم‌های رسمی و عروسی‌ها طراحی می‌شود و دارای دامن پف‌دار است.

    - دراپ دمی (Sheath): که به طور چسبان به بدن می‌چسبد و معمولاً برای رویدادهای رسمی استفاده می‌شود.

    - فرهنگ و مد: لباس‌ها همیشه نشان‌دهنده فرهنگ و زمانه‌ای بوده‌اند که در آن زندگی می‌کنیم. در هر دوره‌ای، نوع لباس‌ها، رنگ‌ها و الگوهای آن‌ها می‌تواند بیانگر هویت اجتماعی و فرهنگی یک گروه باشد.

    - لباس و روانشناسی: پژوهش‌ها نشان داده‌اند که نوع لباس‌هایی که افراد می‌پوشند می‌تواند تأثیر زیادی بر روی روانشناسی و احساسات آن‌ها داشته باشد. به عنوان مثال، پوشیدن لباس‌های رسمی می‌تواند احساس اعتماد به نفس را افزایش دهد.

    - مدرن و دیجیتال: در دنیای مدرن، خرید لباس به شکل آنلاین بسیار رایج شده است. وب‌سایت‌ها و اپلیکیشن‌های مختلف به مشتریان این امکان را می‌دهند که از خانه خود لباس‌های مورد نظر را انتخاب و خریداری کنند.

    گذشته‌ی ساده dress چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده dress در زبان انگلیسی dressed است.

    شکل سوم dress چی میشه؟

    شکل سوم dress در زبان انگلیسی dressed است.

    شکل جمع dress چی میشه؟

    شکل جمع dress در زبان انگلیسی dresses است.

    وجه وصفی حال dress چی میشه؟

    وجه وصفی حال dress در زبان انگلیسی dressing است.

    سوم‌شخص مفرد dress چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد dress در زبان انگلیسی dresses است.

    ارجاع به لغت dress

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dress

    لغات نزدیک dress

    • - drench
    • - dresden
    • - dress
    • - dress circle
    • - dress code
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.