Sterilize

ˈsterəlaɪz ˈsterəlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sterilized
  • شکل سوم:

    sterilized
  • سوم‌شخص مفرد:

    sterilizes
  • وجه وصفی حال:

    sterilizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
سترون کردن، نازا کردن، بی‌بار یا بی‌حاصل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- After her illness, she became sterile.
- پس از بیماری نازا شد.
- sterilized surgical instruments
- ابزار جراحی گندزدایی‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sterilize

  1. verb make clean or unproductive
    Synonyms: alter, antisepticize, autoclave, castrate, change, clean, decontaminate, desexualize, disinfect, emasculate, fix, fumigate, incapacitate, make sterile, neuter, pasteurize, purify, sanitize, spay
    Antonyms: dirty

ارجاع به لغت sterilize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sterilize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sterilize

لغات نزدیک sterilize

پیشنهاد بهبود معانی