گذشتهی ساده:
disinfectedشکل سوم:
disinfectedسومشخص مفرد:
disinfectsوجه وصفی حال:
disinfectingضد عفونی کردن، گندزدایی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Alcohol can disinfect some sores.
الکل برخی زخمها را ضدعفونی میکند.
He must disinfect his speech of offensive words.
(مجازی) او باید نطق خود را از واژههای زننده بزداید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disinfect» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disinfect