فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Disinfect

ˌdɪsənˈfekt ˌdɪsənˈfekt

گذشته‌ی ساده:

disinfected

شکل سوم:

disinfected

سوم‌شخص مفرد:

disinfects

وجه وصفی حال:

disinfecting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

ضد عفونی کردن، گندزدایی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Alcohol can disinfect some sores.

الکل برخی زخم‌ها را ضدعفونی می‌کند.

He must disinfect his speech of offensive words.

(مجازی) او باید نطق خود را از واژه‌های زننده بزداید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disinfect

  1. verb make clean, pure
    Synonyms:
    cleanse purify sanitize sterilize decontaminate antisepticize deodorize fumigate
    Antonyms:
    pollute dirty

ارجاع به لغت disinfect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disinfect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disinfect

لغات نزدیک disinfect

پیشنهاد بهبود معانی