فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disinfect

ˌdɪsənˈfekt ˌdɪsənˈfekt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    disinfected
  • شکل سوم:

    disinfected
  • سوم شخص مفرد:

    disinfects
  • وجه وصفی حال:

    disinfecting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    ضد عفونی کردن، گندزدایی کردن
    • - Alcohol can disinfect some sores.
    • - الکل برخی زخم‌ها را ضدعفونی می‌کند.
    • - He must disinfect his speech of offensive words.
    • - (مجازی) او باید نطق خود را از واژه‌های زننده بزداید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disinfect

  1. verb make clean, pure
    Synonyms: antisepticize, cleanse, decontaminate, deodorize, fumigate, purify, sanitize, sterilize
    Antonyms: dirty, pollute

ارجاع به لغت disinfect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disinfect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disinfect

لغات نزدیک disinfect

پیشنهاد بهبود معانی