Disinfect

ˌdɪsənˈfekt ˌdɪsənˈfekt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    disinfected
  • شکل سوم:

    disinfected
  • سوم‌شخص مفرد:

    disinfects
  • وجه وصفی حال:

    disinfecting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
ضد عفونی کردن، گندزدایی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Alcohol can disinfect some sores.
- الکل برخی زخم‌ها را ضدعفونی می‌کند.
- He must disinfect his speech of offensive words.
- (مجازی) او باید نطق خود را از واژه‌های زننده بزداید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disinfect

  1. verb make clean, pure
    Synonyms:
    cleanse purify sanitize sterilize decontaminate antisepticize deodorize fumigate
    Antonyms:
    pollute dirty

ارجاع به لغت disinfect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disinfect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disinfect

لغات نزدیک disinfect

پیشنهاد بهبود معانی