آخرین به‌روزرسانی:

Deodorize

diːˈoʊdəraɪz diːˈəʊdəraɪz

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

بوی بد را مرتفع کردن، گندزدایی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

It is necessary to deodorize public toilets especially in the summer.

لازم است که مستراح‌های عمومی بوزدایی شوند، خاصه در تابستان.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deodorize

  1. verb freshen
    Synonyms:
    air ventilate purify sweeten sanitize disinfect aerate neutralize depollute sterilize fumigate

ارجاع به لغت deodorize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deodorize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deodorize

لغات نزدیک deodorize

پیشنهاد بهبود معانی