گذشتهی ساده:
neutralizedشکل سوم:
neutralizedسومشخص مفرد:
neutralizesوجه وصفی حال:
neutralizingشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: neutralise
شیمی خنثی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
An alkali neutralizes an acid.
قلیا اسید را خنثی میکند.
The scientist used a base to neutralize the acidic solution.
این دانشمند از باز برای خنثی کردن محلول اسیدی استفاده کرد.
بیاثر کردن، خنثی کردن، بیاثر شدن، خنثی شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His skillful reasoning neutralized his enemies' accusations.
استدلال ماهرانهی او اتهامات دشمنانش را بیاثر کرد.
We neutralised the effects of their propaganda with counter-propaganda.
ما اثر تبلیغات آنها را با تبلیغ متقابل خنثی کردیم.
کشتن (بهویژه توسط نیروی نظامی یا دولتی)
Their government sought to neutralize the rebel leader to restore order in the region.
حکومت آنها به دنبال کشتن رهبر شورشیان برای برقراری نظم در منطقه بود.
The spy was able to neutralize the guard and gain access to the classified documents.
جاسوس توانست نگهبان را بکشد و به اسناد طبقهبندیشده دسترسی پیدا کند.
برق خنثی کردن (با ترکیب مقادیر مساوی بار مثبت و منفی)
To ensure safety, it is important to neutralize any electrical charge before working on a circuit.
برای اطمینان از ایمنی، خنثی کردن هرگونه بار الکتریکی قبل از کار بر روی مدار مهم است.
The technician neutralized the electrical charge in the wires.
تکنسین بار الکتریکی سیمها را خنثی کرد.
زبانشناسی خنثی کردن (دادن فرم یا تلفظ غیر متمایز به یک جفت واج)
The language teacher taught the students how to neutralize certain phonemes.
معلم زبان به دانشآموزان یاد داد که چگونه برخی واجها را خنثی کنند.
The linguistics professor explained the importance of neutralizing certain phonemes in language acquisition.
این استاد زبانشناسی اهمیت خنثیسازی برخی واجها در فراگیری زبان را تشریح کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «neutralize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/neutralize