وزنه متقابل، نیروی متعادلکننده، نیروی مقاوم،حالت تعادل، وزن کردن، سنجیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Sorrow counterpoising happiness.
غمی که شادی را خنثی میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «counterpoise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/counterpoise