آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Countervail

ˈkaʊntəveɪl ˈkaʊntəveɪl

معنی countervail | جمله با countervail

verb - intransitive verb - transitive

خنثی کردن، جبران کردن، بی‌اثر کردن، مقابله کردن، عمل متقابل کردن، تلافی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The government implemented new policies to countervail the effects of the economic downturn.

دولت برای مقابله با اثرات رکود اقتصادی سیاست‌های جدیدی اجرا کرد.

His determination countervailed his lack of experience.

اراده‌ی او بی‌تجربگی‌اش را جبران کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد countervail

  1. verb to act as an equalizing weight or force to

ارجاع به لغت countervail

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «countervail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/countervail

لغات نزدیک countervail

پیشنهاد بهبود معانی