آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Counterbalance

ˈkaʊnt̬ərˌbæləns ˈkaʊnt̬ərˌbæləns ˌkaʊntəˈbæləns ˌkaʊntəˈbæləns

توضیحات:

همچنین می‌توان از counterweigh به‌ جای counterbalance استفاده کرد.

معنی counterbalance | جمله با counterbalance

noun verb - transitive adverb

وزنه تعادل، پارسنگ، (مجازاً) برابری کردن، خنثی کردن

noun verb - transitive adverb

موازنه، موازنه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The metal weight at this end of the crane counterbalances the weight of the load at the other end.

وزنه‌ی فلزی در این سر جرثقیل سنگینی بار آن طرف آن را پارسنگ می‌کند.

Her shyness is counterbalanced by her husband's brashness.

پررویی شوهرش کم‌رویی او را جبران می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد counterbalance

ارجاع به لغت counterbalance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «counterbalance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/counterbalance

لغات نزدیک counterbalance

پیشنهاد بهبود معانی