فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Counterblow

ˈkaʊntərˌbloʊ ˈkaʊntəbləʊ

معنی و نمونه‌جمله

noun

ضربه‌ی متقابل، پادکوب، پادآسیب، تلافی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

They delivered a counterblow against the aggressors.

آن‌ها به مهاجمین ضربه‌ی متقابل وارد آوردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد counterblow

  1. noun the act of retaliating
    Synonyms:
    retaliation revenge reprisal retribution reciprocation requital counterattack counteraction tit for tat vengeance

ارجاع به لغت counterblow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «counterblow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/counterblow

لغات نزدیک counterblow

پیشنهاد بهبود معانی