فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Counterblow

ˈkaʊntərˌbloʊ ˈkaʊntəbləʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    ضربه‌ی متقابل، پادکوب، پادآسیب، تلافی
    • - They delivered a counterblow against the aggressors.
    • - آن‌ها به مهاجمین ضربه‌ی متقابل وارد آوردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد counterblow

  1. noun The act of retaliating
    Synonyms: counteraction, counterattack, reciprocation, reprisal, requital, retaliation, retribution, revenge, tit for tat, vengeance

ارجاع به لغت counterblow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «counterblow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/counterblow

لغات نزدیک counterblow

پیشنهاد بهبود معانی