با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Vengeance

ˈvendʒəns ˈvendʒəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vengeances

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    انتقام، کینه، خونخواهی
    • - To me belongeth vengeance and recompense.
    • - (انجیل) انتقام‌گیری و پاداش‌دهی از آن من است.
    • - Omar swore vengeance on everyone involved with the murder.
    • - عمر سوگند خورد که از همه‌ی کسانی که در آن جنایت دست داشته‌اند، انتقام بگیرد.
    • - Takhti finally beat him with a vengeance.
    • - بالأخره تختی او را سخت شکست داد.
    • - The wind blew with a vengeance.
    • - باد به‌شدت می‌وزید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد vengeance

  1. noun retaliation for another’s act
    Synonyms: avengement, avenging, counterblow, evening of score, eye for an eye, getting even, repayment, reprisal, requital, retribution, return, revenge, settling of score, tit for tat, vengefulness, wrath
    Antonyms: forgiveness, pardon

Idioms

  • with a vengeance

    1- شدیداً، به‌شدت، سخت

    2- به‌طور افراط‌آمیز، بیش‌از‌حد، فراوان

ارجاع به لغت vengeance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vengeance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vengeance

لغات نزدیک vengeance

پیشنهاد بهبود معانی