شکل جمع:
vengeancesانتقام، کینه، خونخواهی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
To me belongeth vengeance and recompense.
(انجیل) انتقامگیری و پاداشدهی از آن من است.
Omar swore vengeance on everyone involved with the murder.
عمر سوگند خورد که از همهی کسانی که در آن جنایت دست داشتهاند، انتقام بگیرد.
Takhti finally beat him with a vengeance.
بالأخره تختی او را سخت شکست داد.
The wind blew with a vengeance.
باد بهشدت میوزید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vengeance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vengeance