با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Retaliation

rɪˌtæliˈeɪʃn rɪˌtæliˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    retaliations

معنی

noun
تلافی، عمل متقابل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد retaliation

  1. noun Action taken in return for an injury or offense
    Synonyms: revenge, reprisal, vengeance, punishment
  2. noun The act of retaliating
    Synonyms: reprisal, requital, retribution, revenge, tit for tat, vengeance, counteraction, counterattack, counterblow, comeuppance, reciprocation, payback, reward, riposte

ارجاع به لغت retaliation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «retaliation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/retaliation

لغات نزدیک retaliation

پیشنهاد بهبود معانی