با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Reprisal

rɪˈpraɪzl rɪˈpraɪzl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    جبران، تلافی، انتقام، تلافی کردن
    • - In reprisal for the enemy's killing of our captives, we bombed their cities.
    • - به تلافی کشتار اسیران ما توسط دشمن، شهرهای آن‌ها را بمباران کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد reprisal

  1. noun revenge
    Synonyms: avengement, avenging, counterblow, counterstroke, eye for an eye, paying back, requital, retaliation, retribution, vengeance
    Antonyms: kindness, sympathy

Collocations

ارجاع به لغت reprisal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reprisal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reprisal

لغات نزدیک reprisal

پیشنهاد بهبود معانی