شکل جمع:
sympathiesهمدردی، همدلی، همفکری، موافقت، دلسوزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We expressed our sympathy for their loss.
همدردی خود را نسبت به مصیبت آنان ابراز کردیم.
The sympathy of my family sustained me during my illness.
دلسوزی افراد خانوادهام در دوران بیماری مرا تسکین میداد.
در همدردی با، در همدلی با، برای ابراز همدردی با
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sympathy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sympathy