(به گونهای که نشان میدهد رنج دیگران درک و به آن اهمیت داده میشود) دلسوزانه، از سر دلسوزی، با دلسوزی، با همدردی، مشفقانه
She listened sympathetically to Lizzy's grievances.
او با دلسوزی به دلخوریهای لیزی گوش داد.
The teacher listened sympathetically to the student’s problems.
معلم بهطور مشفقانه به مشکلات دانشآموز گوش داد.
(بهگونهای که حمایت یا موافقت را نشان دهد) از روی موافقت، با موافقت، با حمایت، با همسویی، با همفکری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their request was dealt with sympathetically.
به درخواست آنها با همفکری رسیدگی شد.
The plea for restraint was treated sympathetically.
درخواست خویشتنداری با موافقت همراه بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sympathetically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sympathetically