Humanely

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more humanely

    • صفت عالی:

      most humanely

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    (به‌گونه‌ای که نشان‌دهنده‌ی شفقت یا خیرخواهی باشد) به‌طور انسانی، از روی انسانیت، به‌طور انسان‌دوستانه، به‌طور ملاطفت‌آمیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Livestock have to be treated humanely.
    - باید با دام‌ها به‌طور ملاطفت‌آمیز رفتار شود.
    - We should treat the prisoners of war humanely.
    - باید با اسرای جنگی به‌طور انسانی رفتار کنیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده humanely

    ارجاع به لغت humanely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «humanely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/humanely

    لغات نزدیک humanely

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند