آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Humanoid

ˈhjuːmənɔɪd ˈhjuːmənɔɪd

شکل جمع:

humanoids

معنی humanoid | جمله با humanoid

adjective noun countable

(موجود یا چیزی) شبیه انسان، شبه‌انسان، انسان‌نما، آدم‌نما

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The humanoid stood silently in the corner, observing everything around it.

موجود انسان‌نما بی‌صدا در گوشه‌ای ایستاده بود و همه‌چیز را در اطراف خود مشاهده می‌کرد.

The movie featured a humanoid that displayed emotions just like a human.

این فیلم موجودی شبه‌انسان را نشان می‌دهد که احساسات را درست مانند یک انسان بروز می‌دهد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The humanoid robot moved gracefully across the stage.

ربات اشبیه انسان به‌زیبایی در صحنه حرکت کرد.

The artist created a striking humanoid figure from clay.

این هنرمند شکلی انسان‌نما از خاک رس خلق کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد humanoid

  1. noun an automaton that resembles a human being
    Synonyms:
    android mechanical man
  1. adjective resembling a human being

لغات هم‌خانواده humanoid

سوال‌های رایج humanoid

شکل جمع humanoid چی میشه؟

شکل جمع humanoid در زبان انگلیسی humanoids است.

ارجاع به لغت humanoid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humanoid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humanoid

لغات نزدیک humanoid

پیشنهاد بهبود معانی