شکل جمع:
humanoids(موجود یا چیزی) شبیه انسان، شبهانسان، انساننما، آدمنما
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The humanoid stood silently in the corner, observing everything around it.
موجود انساننما بیصدا در گوشهای ایستاده بود و همهچیز را در اطراف خود مشاهده میکرد.
The movie featured a humanoid that displayed emotions just like a human.
این فیلم موجودی شبهانسان را نشان میدهد که احساسات را درست مانند یک انسان بروز میدهد.
The humanoid robot moved gracefully across the stage.
ربات اشبیه انسان بهزیبایی در صحنه حرکت کرد.
The artist created a striking humanoid figure from clay.
این هنرمند شکلی انساننما از خاک رس خلق کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «humanoid» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humanoid