آخرین به‌روزرسانی:

Humanity

hjuːˈmænəti hjuːˈmænəti

شکل جمع:

humanities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1

بشریت، نوع بشر، مردمی، مروت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Love improves man's humanity.

عشق فضیلت‌های انسان را والاتر می‌برد.

humanity's hope for survival

امید بشر به بقا

نمونه‌جمله‌های بیشتر

crimes against humanity

جنایات ضد بشری

We must treat animals with humanity.

بایستی نسبت به حیوانات مروت داشته باشیم.

in this world there is nothing better than acts of humanity

به گیتی به از مردمی کار نیست

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد humanity

  1. noun human race
    Synonyms:
    people society mankind human beings humankind Homo sapiens humanness
  1. noun benevolence
    Synonyms:
    kindness goodness compassion generosity mercy charity sympathy friendship goodwill feeling empathy heart altruism kindheartedness amity brotherly love

لغات هم‌خانواده humanity

ارجاع به لغت humanity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humanity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humanity

لغات نزدیک humanity

پیشنهاد بهبود معانی