آخرین به‌روزرسانی:
Superhuman
ˌsuːpərˈhjuːmən
ˌsuːpəˈhjuːmən
معنی superhuman | جمله با superhuman
adjective
فرابشری، مافوق انسانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Thanks to the volunteers’ superhuman dedication, the festival was a success.
به لطف تعهد فرابشری داوطلبان، جشنواره موفقیت‌آمیز بود.
The rescue team showed superhuman courage during the earthquake.
تیم نجات درطول زلزله شجاعتی فرابشری از خود نشان داد.
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد superhuman
-
adjective of, coming from, or relating to forces or beings that exist outside the natural worldSynonyms:Antonyms:
لغات هم‌خانواده superhuman
-
nounhuman, humanism, humanity, humanitarian, humanitarianism, humankind, humanoid
-
adjectivehuman, superhuman, subhuman, humane, humanitarian, humanoid
-
verb - transitivehumanize
ارجاع به لغت superhuman
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «superhuman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/superhuman
لغات نزدیک superhuman
- - superhigh frequency
- - superhighway
- - superhuman
- - superimposable
- - superimpose